
شاید اولین قصهها رو انسانهای نخستین، کنار آتیش،زیر نورِ ماه برای هم گفتن. بدون شک قصهها کمک کردند تا انسان تخیل خودش رو پرورش بده و برسه به انسانی که خلق میکنه، انسانی که از اتفاقهای زندگیاش با قدرت عبور میکنه. قصهها مسیر آگاهی انسان را روشن میکنند و به انسان باورِ توانستن میدن.
اینکه قصهها میتونند حال ما رو خوب کنند و نگاه ما رو به زندگی تغییر بدهند ما رو به این تصمیم رسوند که پنج شنبه شبها با هم داستان گوش بدیم و از رازهای زندگیمون گپ بزنیم.
شنیدن داستانِ انسانهای دیگه، ردی از خیال در ذهن ما میزاره که کمک میکنه گره داستانهای خودمون رو با خلاقیت و آگاهی بیشتری حل کنیم.
پنج شنبه شبها یا یک فنجان چای به سفر درون بیاید و یک داستان و گپی دوستانه میهمان ما باشید.
معلم یک چیزی میدونست که خط فاصله میگفت خط تیره… داستان میزان فاصله قلب آدمها و تن صدا، داستان انسانهایی است که به دلیل فاصله گرفتن قلبهایشان با هم بیگانه شدند. فاصله گرفتن قلب آدمها از خودشان و از دیگران. در این پادکست با چشمهای خود گفتگو میکنیم و پس چشمهای خود، خودمان را جستجو…
ادامه مطلب
این قسمت زخمهای عشق چندین سال قبل یک روز گرم تابستان پسر کوچولویی با عجله لباسهایش را در آورد و خنده کنان داخل دریاچه شیرجه زد . مادرش از پنجره نگاه میکرد و از شادی کودکش لذت میبرد . مادر ناگهان … داستان زخمهای عشق داستان نرسیدنها و نشدنهایی است که برای ما فقط پیام…
ادامه مطلب